باشگاه کوهنوردی شقایق / نمایش جزییات خبر

غار هیکل-13980823

سرپرست : علی حاجیلو
غار هیکل
سرپرست برنامه : علی حاجیلو 
تهیه کننده گزارش : علی حاجیلو
تاریخ اجرا : 24 -22/08/98
افراد شرکت کننده :
اعضاء باشگاه : علی حاجیلو و علی شفیع پور
افراد میهمان : علی محمدی و محمد فراهانی درمنکی
مقدمه : 
این دومین برنامه غاری بود که سرپرستی اون رو بر عهده داشتم و اساسا شرکت در برنامه ها وقتی به عنوان یک عضو شرکت میکنی تا زمانی که سرپرستی یک برنامه رو میپذیری بسیار متفاوت خواهد بود. خصوصا در برنامه های فنی که به هر حال با ریسک جانی بیشتری مواجه می شوید این بار مسئولیت دو صد چندان می شود.

هیکل-980823- 1

در تقویم باشگاه کوهنوردی شقایق این برنامه ابتدا غار امجک بود ولیکن به دلایل متعددی گزینه های دیگری منجمله غار هیکل رو در کنار برنامه امجک قرار دادم تا با توجه به عواملی نظیر تعداد شرکت کننده و سطح فنی افراد شرکت کننده و سایر عوامل بتوانیم برنامه بهتری را اجرا کنیم. اجرای برنامه امجک به مراتب آسان تر از برنامه غار هیکل بود. عواملی نظیر میزان پیمایش ، نیاز به طناب و تجهیزات بیشتر ، ریسک ریزشی بودن غار و در نهایت عدم وجود اطلاعات دقیق از جمله مواردی بود که نقطه متمایز این غار نسبت به امجک بود. 
مهمترین دغدغه برای بنده عدم وجود اطلاعات دقیق و روشن که بتوان بر مبنای آن اجرای موفق و استاندارد برنامه را تا حد زیادی ارزیابی نمود. وجود اطلاعات دقیق و به روز که معمولا در نقشه های غار ترسیم و روشن می گردد باعث می شود برای پیمایش غار از جنبه تامین تجهیزات مورد نیاز و متناسب با غار مورد نظر و همچنین پیمایش صحیح مسیر به سرپرست برنامه کمک بسیار زیادی کند . در مجموع دسترسی به اطلاعات از لحاظ ایجاد امکان قابلیت برنامه ریزی هم موجب افزایش ضریب موفقیت در برنامه و همچنین افزایش ایمنی برنامه می گردد.
متاسفانه در جامعه غارنوردی امروز ما به دلایل متعددی ارتباطات موثر و توانمند جهت تبادل اطلاعات وجود ندارد. قصد عمومیت بخشیدن به این مساله را ندارم ولیکن گاها عدم ارائه اطلاعات ناشی از جنبه انحصارطلبی ماجراست و این نکته برای هر مجموعه ای که داعیه توسعه و رشد را داشته باشد مایه ضعف و عقب ماندگی خواهد بود. اگرچه دلایلی نظیر انگیزه حفاظت از محیط زیست و حفاظت از غارها هم از سوی برخی از دوستان مطرح می شود ولیکن به عقیده نگارنده  انحصار اطلاعات هیچگاه حتی با انگیزه هایی اینچنینی نیز در میان و بلند مدت نه تنها موجب حفاظت از محیط زیست و غارها نخواهد شد بلکه به دلیل جلو گیری از رشد و توسعه غارنوردی از ایجاد فرصت برای توسعه متوازن غارنوردی که یکی از بهترین شیوه ها برای حفاظت از غارهای می باشد هم جلوگیری خواهد کرد.
 هیکل-980823- 3
این نگاه سلبی هرگز موجب توسعه غارنوردی نمی گردد. حفاظت از محیط غارها در گرو توسعه متوازن غارنوردی است . توسعه متوازن به معنای توسعه دانش فنی در کنار توسعه باورها و آموزه های مدرن مبتنی بر حفاظت از محیط زیست تنها راه برون رفت و جلوگیری از تخریب محیط زیست می باشد. حتی اگر در حال حاضر توسعه متوازن شرایط جالبی در جامعه نداشته باشد به عقیده نگارنده این مطلب مستمسک خوبی برای انحصار اطلاعات نیست چرا که در این صورت رشد جامعه غارنوردی را کند و در نتیجه ورود افراد توانمند به این عرصه را که قادر به ایجاد توازن در توسعه این ورزش می شوند را هم محدود می کند و این عملا دور باطلی از توسعه نیافتگی ایجاد خواهد کرد. در تاریخ هیچ نگاه و روش انحصار جویانه ای حتی با انگیزه های صحیح در نهایت موفق نشده به دلیل بهره مندی از شیوه ای نا صواب از آن امر مطلوب پاسداری کند. سخن در این زمینه بسیار است و امیدوارم فرصت کنم این مهم را در مقاله ای به تفصیل ارائه کنم.
در هر صورت با تماس با تعدادی از دوستانی که پیمایش این غار رو پیشتر انجام داده بودند و تلاش برای پیدا کردن تصویری از غار و نیازهای فنی آن و همچنین با گذر از خوان تامین طناب و تجهیزات ، سرانجام برنامه غار هیکل با حضور سه نفر دیگر از دوستان نهایی شد . این تعداد شاید کم تلقی شود ولی برای پیمایش این غار تعداد بسیار مطلوبی است.

هیکل-980823- 4

ساعت 15 روز چهارشنبه از کرج با استفاده از یک دستگاه خودرو شخصی به قصد شهر خوانسار حرکت کردیم. حدود ساعت 20 در گلپایگان شام صرف شد و حدود ساعت 21 به شهر خوانسار رسیدیم. با لطف دوست عزیزم آقای حسین رضایی جاوید منزل شخصی ایشان در طول مدت این برنامه در خوانسار در اختیار ما قرار گرفته بود که این موضوع کمک بسیاری در اجرای این برنامه به ما نمود.
وقتی به خوانسار رسیدیم هوا بسیار سرد بود و اطلاعات هواشناسی نوید شب و صبحی بسیار سرد را می داد. قبل از خوابیدن کلیه طنابهایی که برای برنامه گرفته بودیم را اندازه زدیم تا از طول طنابها مطمئن شویم و چه خوب که این کار را انجام دادیم. برخی از طنابها تفاوت قابل توجهی با متراژ اعلام شده داشت. در کنار تعین طول طنابها کیفیت طنابها هم بررسی شد و بر اساس اطلاعات بررسی شده طنابها درکوله ها قرار گرفت و طنابهایی که لازم بود به هم اضافه شوند گره زده شدند  . کارابین ها ، صفحه رولها ، پیچهای اسپید و سایر ابزار طناب ریزی هم آماده شد تا در برنامه فردا در وقت صرفه جویی شود.
پس از آماده کردن لوازم و کوله ها خوابیدیم و پنج شنبه صبح ساعت 6 از خواب بلند شدیم و با صرف صبحانه از ساختمان خارج شدیم . از شانس بد به همراه کلیه لوازم ما سوئیچ ماشین در صندوق خودرو ماند و در صندوق بسته شد و باز کردن درب صندوق به همت دایی آقای رضایی جاوید که ما با شرمندگی تمام اول صبح مزاحم ایشان شدیم انجام شد. دو ساعتی از برنامه عقب افتادیم . اگرچه چون برنامه برگشت ما فردا صبح بود نگرانی زیادی بابت خروج دیروقت از غار نداشتیم. با پشتیبان برنامه سلمان بهمن دار عزیز تماس گرفتم و موضوع تاخیر رو اعلام کردم و تایم نجات  (Rescue Time)ساعت 12 شب تعیین کردیم.

هیکل-980823- 5

به سمت ابتدای شهر خوانسار برگشتیم و وارد آرامستان این شهر به نام بهشت فاطمه شدیم در انتهای آرامستان جاده خاکی بود که نقطه شروع پیمایش بود. به منظور تامین بخشی از تایم از دست رفته با خودرو جاده خاکی را تا جایی که می شد پیمودیم و محمد با ماشین برگشت تا ماشین رو در داخل آرامستان پارک کنه. با رسیدن محمد پیمایش رو آغاز کردیم. اطلاعات مسیر دسترسی به دهانه غار در تصویر گوگل ارث پیوست گزارش گویای مشخصات مسیر هست. با صرف حدود 40 دقیق زمان ساعت 11به دهانه غار رسیدیم.
قبل از رسیدن به دهانه غار خط امتداد گسلی که غار در راستای اون شکل گرفته به خوبی بیانگر نحوه توسعه غار در دل این کوه هست. با توجه به محدودیت زمان سریعتر لوازم و ستهای فنی رو آماده کردیم و پوشیدیم. با توجه به ماهیت غار و اینکه عملا بخش قابل توجهی از غار یک چاه غار بزرگ محسوب می شود و امکان ارتباط رادیویی میسر خواهد بود از سه دستگاه بی سیم برای ارتباط با هم بهره می بردیم. پس از کنترل نفرات توسط سایر نفرات و اطمینان از صحت نصب لوازم من طناب ریزی رو آغاز کردم. 
عملا می توان پیمایش این غار را به سه بخش تقسیم کرد. بخش اول از دهانه که با یک کارگاه دو نقطه بولت 8 (که صفحه هم روی آن بود شروع می شود و با گذز از یک ریبلی تا انتهای این بخش که یک راهرو است ختم می شود  طناب مورد نیاز برای این بخش یک طناب 32 متر است در انتهای این بخش  بعد از جدا شدن از طناب می توان تا شروع بخش دوم یک مسافت حدود 10 متری را در دالانی تنگ با شیب حدود 30 درجه بدون طناب ادامه داد . نکته بسیار مهم این بخش این است که این  بخش مسیر عمدتا محل تجمع بیشترین مقدار سنگهای جدا شده حاصل از فرسایش در کف دالان می باشد و در صورت ریزش سنگ در این نقطه می تواند به نفرات پایینی که در امتداد مسیر هستند آسیب برساند بنابراین نحوه مدیریت فرود و صعود قبل و بعد از منطقه باید به گونه ای باشد که در هنگام فعالیت افراد در عمقهای پایین تر کمترین تردد در آن نقطه صورت پذیرد.

هیکل-980823- 6

بخش دوم بعد از منطقه ریزشی و شروع چاه وکارگاه دوم شروع می شود و تا کارگاه سوم ادامه دارد . این بخش هم نیازمند یک طناب 40 متری است . قسمت انتهایی این بخش هم باز یک دالان تنگ با شیب 45 درجه به مسافت حدود 15 متر می باشد.
بخش سوم که چاه اصلی است از سومین کارگاه شروع می شود(این کارگاهها قبلا یک کارگاه طبیعی با استفاده از یک استلاگمیت روی دیواره سکو مانند کوتاه سمت راست دالان بوده ولی اکنون یک کارگاه دو نقطه بولت 8 در روی دیواره پشت آن و کمی بالاتر رولکوبی گردیده است).
برنامه بدین شکل بود که من طناب ریزی رو از دهانه غار شروع کنم همگی در انتهای بخش اول قبل از بخش ریزشی تجمع کنیم و همگی با هم به ابتدای بخش دوم  و سر کارگاه دوم برویم سپس من ادامه مسیر بدم تا در زمان فعالیت در ادامه مسیر کسی در نقطه مستعد ریزش سنگ تردد نکند. محمد هم بعد از من قرار بود پشت سر من حرکت کند و ضمن برداشت فاصله مستقیم بین کارگاهها و ریبلیها با استفاده از دیستو، نکات لازم برای به روز رسانی نقشه فنی غار رو یادداشت کنه . همچنین حمل کوله های طناب  برای ادامه طناب ریزی بعد از اتمام طنابهای من بر عهده محمد بود. علی شفیع پور نفر سوم و علی محمدی عقبدار تیم بودند که در رساندن طنابها تا سر چاه اصلی (کارگاه سوم) کمک می کردند.

هیکل-980823- 7

با برقراری کارگاه دو نقطه دهانه غار طناب ریزی ساعت 11:30 آغاز شد. ورودی دهانه تنگ هست و باید با کمی دقت فرود رفت یک متر پایین تر از دهانه طناب کاملا در راستای فرود دچار سایش می شود که نیازمند اصلاح مسیر و رولکوبی است . ما با استفاده از یک گونی و پلاستیک جلوی سایش رو گرفتیم. پس از یکی دو متر فرود پا به کف زمین برخور میکند و با تمایل به سمت چپ رول اسپیت 8 قابل رویت می باشد. با برقراری ریبلی فرود را ادامه دادم و با یک فرود 13 متری پا به زمین می رسد و دالانی در یک شیب حدود 45 درجه حدود 10 متر ادامه پیدا می کند برای جلوگیری از خطر این پیمایش تا انتهای دالان بهتر است در حمایت طناب بود. اینجا انتهای بخش اول پیمایش می باشد. برای این قسمت از غار یک طناب 32 متری کفایت می کند. در انتها این دالان به سمت چپ می چرخد و با شیبی حدود 30 درجه ادامه پیدا می کند و با یک مسافت حدودا 10متری به سر کارگاه دوم میرسد . این نقطه همان منطقه ریزش سنگ می باشد. 
با رسیدن من به انتهای بخش اول محمد و علی شفیع پور هم پشت سر من فرود آمدند. با بررسی اجمالی نقشه فنی که از قبل داشتم (که توسط آقای سعید فرید تهیه شده بود و تنها اطلاعاتی بود که ایشان به راحتی در اختیار جامعه غارنوردی قرار داده بود اگرچه مطلع بودیم که بعد از این نقشه تغییراتی صورت پذیرفته بود ) متوجه شدم که لازم هست تغییری در طنابهای مسیر بدهم پس با بی سیم از علی محمدی خواستم که این طناب 50 متری رو با یک طناب 34 متری که در اختیار داشت در زمان فرود جایگزین کند. 

هیکل-980823- 8

با رسیدن همه نفرات به انتهای بخش اول همگی با هم از بخش ریزشی عبور کردیم و من طناب ریزی بخش دوم رو بلافاصله آغاز کردم بخش دوم در ابتدا یک تک رول دسترسی  سپس کارگاه اصلی (کارگاه دو نقظه با رول بولت 8) و در ادامه یک ریبلی و سپس در ریبلی دوم پا به زمین رسیده و این ریبلی جهت تغییر مسیر می باشد . ادامه مسیر یک دالان تنگ با شیب 45 درجه و مسافت حدود 16 متر تا کارگاه چاه اصلی است. 
تا نفرات پشت سر برسند بلافاصله طناب ریزی چاه اصلی رو شروع کردم . اطلاعات کامل در نقشه فنی پیوست گزارش هست و موقعیت این کارگاه در مطالب بالا به تفصیل بیان شده. دراین نقطه قبلا یک کارگاه طبیعی با استفاده از یک استلاگمیت گرفته می شده  ولی اخیرا یک کارگاه دو نقطه بولت 8 روی دیواره پشت استلاگمیت رولکوبی شده. برای برقراری کارگاه باید در حمایت طناب قبلی روی سکویی که استلاگمیت روی آن قرار دارد ایستاد و کارگاه را برقرار نمود. در طول مسیر ریبلهای متعددی وجود دارد که باید از آن عبور کرد در چندین نقطه طاقچه های بسیار کوچکی وجود دارد کی می توان برای تحویل کیسه طنابهای بعدی یا جابجای نفرات از  آن نقاط استفاده کرد. طناب در برخی نقاط دارای سایش است که باید با تصحیح مسیر و رولکوبی اصلاح گردد. یکی از این نقاط به دلیل تغییر مسیر طناب و تحت فشار قرار گرفتن بدنه کارابین اصلاح رول کوبیده شده بسیار ضروری است که در نقشه مشخص شده . در تمام طول مسیر محمد پشت سر من به ثبت اطلاعات جهت به روز رسانی و اصلاح نقشه فنی غار می پرداخت. 

هیکل-980823- 9

طناب ریزی این غار بسیار زمانبرتر از سایر غارهاست و این مساله به چند دلیل می باشد. اطلاعات موجود در نقشه های در دسترس فاقد اطلاعات دقیق در خصوص محل قرار گیری رولهاست که ما سعی کردیم تا حدی این مساله رو با تعیین فاصله مستقیم بین آنها بر طرف کنیم. نکته مهم دوم اینکه اکثر رولها از نوع اسپیت بوده که پیدا کردن آنها بسیار سخت و دشوار می باشد. با توجه به اینکه این غار یک شکاف گسلی عریض می باشد و همچنین با پیمایشهای اکتشافی مواجه بوده و جای رد پاهای متعددی در اطراف راستای طناب ریزی مشاهده می شود گاها نیازمند کنکاش و بررسی طولانی و حتی صعود و فرودهای مکرر جهت یافتن محل رول می باشد. با توجه به اینکه رولهای قبلی به نحوی است که سایشهای متعددی در مسیر دارد استفاده از تکنیک بررسی سایش طناب بالایی برای یافتن محل رول چندان موثر نیست. این مساله تعویض رولها به بولت هیلتی و نشانه گذاری آنها را در این غار را ضروری می کند. نکته دیگری که باید توجه شود اینکه گاها رولهایی مشاهده می شود که برخی هم به صورت تراورس رولکوبی شده اند و اینها برای اکتشاف مسیر یا برداشت کوله و لوازم سقوط کرده تیمهای قبلی است و برای مسیر پیمایش نیستند.
حدود ساعت 5 بعد از ظهر به کف غار رسیدم و دوستان هم بعد از من یک به یک به کف غار رسیدند. دهلیز تنگی در ادامه وجود داشت که تا رسیدن همه نفرات به کف غار با ادامه طناب وارد آن شدم که پس از گذر از دو ریبلی که رولکوبی شده بود مسیر فاقد رول بود و به دلیل تنگی بسیار و سایش جدی طناب از یک طرف و زمان کم و تعهد به رسکیو تایم اعلام شده از مسیر برگشتم و پیمایش تا عمق ثبت شده 191 متر رو پایان برنامه اعلام کردم. این غار امکان بسیار برای اصلاح مسیر در وهله اول و اکتشاف در وهله دوم را دارد ولیکن این امر نیازمند برنامه ای با طول بیشتر از سه روز هست.

هیکل-980823- 10

با صرف تنقلات و نوشیدنی و گرفتن عکسهای یادگاری صعود نفرات ساعت 19 آغاز شد. علی شفیع پور ابتدا صعود را شروع کرد سپس علی محمدی و محمد فراهانی به صعود ادامه دادند. من هم با جمع کردن طنابها در انتهای تیم بازگشت را شروع کردم. متراز طنابهای دو کوله آخر 110 و 80 متر بود. طنابهای قطر بالایی داشت و شب قبل با حوصله بسیار در کوله ها جا داده شده بود. قطعا می دانستم  در زمان جمع کردن طنابها در کوله ها جمع نخواهد شد بنا بر این بخشی از طنابها را در کنار کوله ها به شیوه حلقه کردن طناب نصب کردم به نحوی که باعث در گیری طناب با دیواره و گیر کردن کوله  نشود.  به دوستان اعلام کردم که تا کارگاه چاه اصلی (ابتدای بخش سوم) صعود کنند و منتظر آخرین نفر بمانند تا صعود دو بخش ابتدایی که ریزشی بود با احتیاط بیشتر صورت گیرد. دو کوله برای جمع آوری حدود 200 متر طناب داشتم که در میانه مسیر دوستان با استفاده از یک میکرو ترکشن و طناب موجود به من کمک کردند و کوله دوم رو بالا کشیدند.
با رسیدن من به سر چاه اصلی خودم نفر اول صعود کردم و وظیفه جمع کردن طنابهای بخش دوم و اول را بر عهده علی محمدی گذاشتم تا با توجه به نزدیک بودن رسکیو تایم از غار زودتر خارج شوم و به دوستان پشتیبان قبل از نگران شدن اطلاع بدهم . با این حال در زمان صعود هم ابتدا همگی در ابتدای کارگاه دوم جمع شدیم و وقتی طناب و کارگاههای بخش دوم کاملا جمع شد همه با هم از منطقه ریزشی عبور کردیم. 

هیکل-980823- 2

من ساعت 21:30 از غار خارج شدم و هوا بسیار سرد بود. با پشتیبان برنامه و برخی دوستان تماس گرفتم و اعلام کردم که از غار خارج شدیم با فاصله 20 دقیقه بقیه دوستان هم کاملا خارج شدند. هوا بسیار سرد بود و باد هم می وزید و بیشتر ما خیس عرق هم بودیم کنترل کامل کردیم و با مرتب کردن لوازم و کوله ها حرکت کردیم. دستگاه جی پی اس همراه علی محمدی بود که آخرین نفر از غار خارج شد بعد از طی کمی مسافت احساس کردیم بهتر است جی پی اس را روشن کنیم ولی جی پی اس در حالت کلد استارت بود و زمان لازم داشت تا سیگنال بگیرد ولیکن سرما داشت اذیت کننده می شد . همین موضوع عامل مساله ای را رقم زد که باعث شد در ادامه کمی دشواری بیشتری متحمل شویم. سرما باعث شد که تا زمان سیگنال گرفتن جی پی اس صبر نکنیم و مسیری را که فکر میکردیم مسیر صعودمان بوده فرود بیایم و بعد از یک فرود سیصد متری متوجه شدیم که یال اشتباهی رو فرود آمده ایم. اصلا حوصله صعود مجدد را نداشتیم بنا بر این با بررسی مستمر مسیر و هدفمان که محل پارک ماشین در بهشت فاطمه بود به سمت ماشین حرکت می کردیم ولیکن وجود یک یال بلند ما را مجبور به دور زدن آن کرد که این مساله یک پیمایش نیم ساعته را برای ما تبدیل به یک پیمایش یک ساعت و نیمه کرد. البته خطری ما رو تهدید نمی کرد چون نقشه تو پوگرافی داخل جی پی اس رو بررسی می کردیم و بر مبنای اون حرکت کردیم و فقط زمانمان بیشتر شد. 
این مساله را در پایان گزارش به این دلیل ذکر کردم که ضرورت صبوری و تکیه بر موضوعاتی که در ابتدا ساده می نماید ولی می تواند در ادامه چالش برانگیز باشد را جدی بگیریم.
در انتهای گزارش ابتدا از همراهی دوستان همدلم محمد فراهانی ، علی محمدی و علی شفیع پور تشکر میکنم که اجرای این برنامه با وجود این عزیزان کار را برای من بسیار ساده تر کرده بود. از همه دوستانی که اطلاعاتشون ، حمایتهای مادی و معنویشون باعث شد این برنامه موفق و سلامت اجرا بشه سپاسگزاری میکنم.
تا درودی دیگر بدرود. 

تعداد بازدید : ۷,۶۲۴
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید